دیشب انقدر فکر و خیال اومد تو ذهنم انقدر گریه کردم که سر درد شدید شدم حس میکردم یه چیزی تو سرم ت میخوره سر درد وحشتناک سریع استامینوفن کدیین خوردمو خوابیدم وسط شب بیدار شدم بدنم داغ بود خیس عرق داشتم میمردم از حالت تهوع رفتم دستشویی که بالا بیارم تنم شد یخ داشتم میلرزیدم اوردم اورد مامان هرچی اصراررکرد بریم بیمارستان نرفتم چون میدونستم فشار عصبی و چه بلایی سر خودم اوردم اومدم باز کدیین خوردم خوابیدم الان بهترم حس میکنم قفسه سینم درد میکنه از شهریور بدم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرجع بازی های ویدیویی دوستی فروشگاه ساعت ثانیه ها نی نی یا - سایت سرگرمی کساییون سـیـسـتـم بـازاریـابـی فــایــل مجله اینترنتی وارتان عنوان ندارد! کالای ارزان